بانوان موفق محجبه به عنوان الگو در جامعه معرفی شوند
گفتگو با عبدالرضا سیف، رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
گفتگو با عبدالرضا سیف، رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران با تاکید بر اینکه بانوان موفق محجبه باید به عنوان الگو در جامعه معرفی شوند، گفت: زنان موفق محجبه در حوزه های علمیه، محیط های دانشگاهی و ... آن طور که باید مورد توجه قرار نگرفته اند که البته این قصور هم تا حدی به صدا و سیما برمیگردد که سعی نکرده در قالب فیلم، سریال و مستند به معرفی آنها بپردازد و چهره واقعی زنان را از فرهنگ ما استخراج کند.
یکی از مظاهر اسلامیت جوامع مسلمان، حجاب و پوشش زنان است که به عنوان سمبل و نمادی از آموزههای اسلامی و تکلیفی برای مسلمانان و به ویژه زنان، موضوع چالشهای فراوان داخلی و خارجی قرار گرفته است. عفاف و حجاب نماد دینی ارزشی و ملی فرهنگ ایرانی و یک نماد انقلابیگری است بنابراین دشمنان ارزشهای الهی و دینی و انقلاب به لحاظ جایگاه بسیار مهم عفاف و حجاب سعی دارند به عناوین مختلف این نماد را کمرنگ کنند یا از بین ببرند و این اقتدار را بشکنند.
از سالهای پس از انقلاب تا کنون برای ترویج حجاب و عفاف تلاش شده اما در سالهای اخیر شاهد ضعفهایی در این حوزه بودهایم که ثمره آن فراگیر شدن برخی سبکهای غیر ایرانی و غربی میان نسل جدید است. در ادامه در خصوص کمبودها و ضعفهای فرهنگی که منجر به ایجاد آسیبهای حوزه عفاف شده است با عبدالرضا سیف، رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران به گفتگو پرداخته ایم که شرح آن در ادامه از نظرتان می گذرد.
همان طور که می دانید عفاف و حجاب ابعاد مختلفی از جمله ابعاد فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و ... دارد و آنچه که مسلم است این است که در کشور ما به این ابعاد توجه نشده و یا معمولا به این مقوله به صورت تک بعدی و به طور خاص یا سیاسی و از موضع قدرت نگریسته شده است. از لحاظ دینی هم بعضی هنوز آن را جزو محکمات نمی دانند و آن را نوعی ارزش دینی می بینند. نظر شما در این باره چیست؟
اصولا یکی از مبانی جمهوری اسلامی این بود که احکام و فروع اسلامی به نوعی در جامعه در حد امکان اتفاق افتد. با نگاهی به پیش از انقلاب اسلامی متوجه می شوید که در زمان پهلوی اول بی حجابی به صورت اجباری در جامعه گسترش یافت و زنان بسیاری در اعتراض به قانون کشف حجاب به شهادت رسیدند و یا آسیب دیدند. تا سالهای بعد از آن هم دختران و بانوان در دانشگاه ها ادارات و مدارس مجبور به برداشتن حجاب بودند. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و مبانی فکری حضرت امام(ره) غیر از 80 درصد جامعه که غالبا افراد سنتی پایبند به حجاب بودند، 20 درصد مابقی یعنی دانشجویان و افراد شاغل در ادارات، دانشگاه ها، مدارس و ... بدون هیچگونه بخشنامه و اجباری، حجاب را به جامعه بازگرداندند و به این باور رسیدند که شأن یک زن در فکر او است نه درجسم او و ارزش هر دختر به زیبایی های معنوی او است نه به زیبایی های ظاهری او و چادر را انتخاب کردند.
با گذشت زمان تصور نمیکردیم که در جامعه نیاز به زمینه سازی و فعالیت های فکری باشد همانند کاری که شهید مطهری درباره حجاب انجام داد و فکر نمی کردیم که نسل جدید یک نسل علمی و پرسشگر و دنبال مسائل باشد. پرداختن به جنبه های ظاهری و اجرایی باعث شد تا به مبانی فقهی توجه نشود. به عنوان مثال اگر به دانشگاه های دنیا نگاه کنید قوانین خاصی در پوشش دانشجویان مشاهده می کنید اما در ایران توجه زیادی به این مقوله صورت نگرفت.
در دوره هایی، تهاجم فرهنگی و نگاه به مد و تولید لباس های زننده به نوعی به جنگ نرم مبدل شد و فیلم های بسیاری در جهت تخریب حجاب ساخته شد در حالی که ما می توانستیم فیلم هایی در راستای تعریف حجاب بسازیم.
به عقیده من حجاب نوعی حیا است و شامل آقایان هم می شود. هر دو جنس زن و مرد در سوره نور مورد خطاب واقع شده اند و از مردان خواسته شده تا نگاه خود را حفظ کنند و از زنان نیزخواسته شده تا زینت هایشان را بر غریبه ها آشکار نکنند چرا که زنان به دلیل زیباییشان برای آرامش جامعه و کانون خانواده آفریده شده اند. در سوره احزاب خداوند از پیامبر(ص) می خواهد که او به زنان و خواهران خود و زنان مومن بگوید خود را بپوشانند تا از مردانی که در مدینه به دنبال فساد هستند پنهان بمانند. در محیطهای علمی و دانشگاهی زنان به جای اینکه به دنبال کارهای فکری و علمی باشند گرفتار بعضی حادثه ها می شوند.
خیلی از دانشمندان زن دنیا که محجبه اند می گویند حجاب مانع آنها نشده است. ما این الگوها را در جامعه معرفی نکرده ایم. حضرت فاطمه زهرا(س) که الگویی ابدی است و یا حضرت زینب کبری(س) و دختران ائمه معصومین(ع) کمتر به جامعه معرفی شده اند.
زنان موفق محجبه در حوزه های علمیه، محیط های دانشگاهی و ... هم آن طور که باید مورد توجه قرار نگرفته اند که البته این قصور هم تا حدی به صدا و سیما برمیگردد که سعی نکرده در قالب فیلم، سریال و مستند به معرفی آنها بپردازد و چهره واقعی زنان را از فرهنگ ما استخراج کند. در شاهنامه ای که پیش از اسلام نوشته شده، فردوسی زنان را اندیشمند معرفی می کند و این زنان همگی دارای پوشش هستند؛ یعنی حتی در آن زمان فرهنگ برهنگی در فرهنگ ایرانی وجود نداشته است زنان هم پهلوان، هم اندیشمند و هم مادرند. اگر مادر رستم زنی اندیشمند و پاکدامن نبود رستم چگونه می توانست به دنبال راستی و راستگویی باشد. به عنوان مثال در منظومه خسرو و شیرین که از متون ادبی ما است از پاکدامنی شیرین سخن گفته می شود حتی وقتی خسرو و شیرین به صورت ناشناس به هم میرسند خسرو اجازه دیدن شیرین را به خود نمی دهد. فرهنگ ما فرهنگ برهنگی نیست. ویس و رامین هم داستان زنی است که از پیوند ازدواج خود ناراضی است و بعد دلباخته برادر شوهرش می شود و زمانی که می خواهد به بی حیایی کشیده شود مورد اقبال مردم قرار نمی گیرد.
مردم ما پوشش را انتخاب کردند زیرا سلامت را در پوشش می دیدند. اسلام هم مروج این فرهنگ بود و می گفت که حجاب و عفاف برای زن و مرد لازم است و برای زن از این جهت لازم است که پوشش و فاصله ای داشته باشد. حتی در داستان هایی چون شاهنامه منیژه دختر افراسیاب که بعدها همسر بیزن می شود می گوید «منیژه منم دخت افراسیاب/برهنه ندیده تنم آفتاب».
در گذشته و در فرهنگ پیش از اسلام هم پوشش را مصونیت می دانستند نه محدودیت. حتی در زمان ظهور اسلام هم شمشیر عرب زبان سوریانی مصریان را تغییر داد، اما ایرانیان به دلیل اندیشمندی، زبان خود را حفظ و اسلام را بر اساس عقلانیت پذیرفتند زیرا زنان ما برهنه نبودند و تنها با اسلام حجاب خود را کامل کردند. در گذر تاریخی در دوره پهلوی و آن هم با دیکته غرب زنان را برده جنسی می کنند و زنان را از خانه که محوری برای مادری، فرزندی و رشد آنها است بیرون می کشند و او را در جامعه ملعبه و فاسد می کنند.
در دنیای غرب چه فرقی بین یک یخچال، تلویزیون و یک زن برهنه است، جز اینکه این زن برهنه برای یک کالا تبلیغ می کند. در ایران ما زنان همیشه به دنبال فکر، اندیشه، اصلاح، ساخت و تربیت بوده اند. ابن سینا از مادری اندیمشمند متولد می شود. زکریای رازی از تربیت مادر مومنه ای بهره مند می شود که او را با قرآن آشنا میکند. بیش از هزار دانشمند داریم که مثل آنها هنوز در اروپا به وجود نیامده است.
اشکال کار ما این است که ما فرهنگ را منتقل نکرده ایم. دکتر علی شریعتی در کتاب فاطمه، فاطمه است می گوید فاطمه الگوی همیشگی زنان است. فاطمه (س) علاوه بر اینکه دختر پیامبر(ص)، همسر حضرت علی(ع) و مادر امام حسن(ع) و امام حسین(ع) است. خود الگویی در تربیت فرزندان،جنگ ، سخنوری و... برای یک جامعه است و جایگاه ویژه ای به زن می دهد و خطاب به زنان می فرماید درست است که از جاهلیت ظاهری و زنده به گور شدن نجات یافتید اما دیگران سعی دارند که شما را دچار جاهلیت معنوی و وجود شما را تصرف کنند.
حضرت زینب کبری(س) قهرمان کربلا بعد از آن همه وقایع سخت که بر آن خاندان گذشت سخنرانی های قرایی انجام می دهد و روشنگری می کند و با حجاب خود تاریخ را تغییر می دهد الگویی است که از لحاظ فکری و تاریخی در این 40 سال به آنها نپرداخته ایم. در عزاداری امام سوم شیعیان همه زنان جامعه به دلیل ارادتی که به او دارند یک رنگ سیاهپوش می شوند و حجاب خود را رعایت می کنند، این شور حسینی است که به آنها یاد می دهد اینچنین باشند. این غیرت حسینی است که باعث می شود حضرت زینب(س) نگذارد که حجاب از دختر سه ساله امام حسین(ع) ساقط شود چرا که حجاب یک ارزش، افتخار و عظمت است. ضعف ما این است که در قلم فرسایی و نوشتن به حجاب و الگوهای حجاب نپرداخته ایم.
در ادبیات، فرهنگ و حتی در آیین زرتشنی ریشه های حجاب و عفاف دیده می شود منتها آنچه که به این مقوله ضربه می زند جریان فمینیست است که آزادی زن ها در ظاهر را مورد شعار قرار داده و دنبال برابری مردان و زنان است و دیگری مرد سالاری است و همان طور که می بینید در آگهی ها به منشی خانم با روابط عمومی بالا نیاز دارند و می بینید در محیط های کاری غیر دولیت زنانی که از لحاظ حجاب، باز تر هستند راحت تر استخدام می شوند و تبعیض های رفتاری مردان نسبت به زنان محجبه و غیر محجبه باعث میشود تا زن ها کشف حجاب کنند یا به این سمت کشیده شوند. به نوعی نه زنان محجبه در جامعه از حاشیه امن روانی برخوردارند و نه خانم های غیر محجبه. تحلیل شما چیست؟
شعارهای غربی که از آن به عنوان فمینیسم و زن گرایی تعبیر می شود و دشمنی با مردان را اشاعه می دهند به دنبال همجنس بازی هستند. در دنیای لیبرالیسم و کاپیتالیسم به دنبال آن هستند که زنان را برده کنند. به این برده های جدید گفته می شود که مردان در حال سوء استفاده از شما هستند و از آنها خواسته می شود که میدان دار جامعه باشند یعنی به دلیل زیبایی آنها جنس برتر هستند. از این طرف هم در جامعه ما عده ای سودجو وجود دارند که برای اینکه بتوانند کالای خود را بفروشند دست به انتشار آگهی هایی از این دست می زنند و ضد ارزش را ارزش جلوه می دهند. در صورتی که دختران ما نمی دانند که چه دامی در انتظار این ها است که آنها را از هویت خود جدا کرده و تبدیل به برده می کند. این مدلینگ شدن برای فروشنده پول بیشتر، برای خریدار سود بیشتر و برای خود ذلت در پی دارد. از این بدتر روشی است با نام توریسم جنسی. توریسم جنسی نتیجه جریان فمینیسم است و از آن به عنوان شغل یاد می شود. این صنعت جنسی و یا تن فروشی چه ارزشی برای زن دارد جز اینکه تبدیل به برده می شود.
از لحاظ جنسی زنان را زیبا و ظریف و مردان خشن تر و قوی تر آفریده شده اند پس این دو را نمی توان با یکدیگر برابر دانست این دروغی است که لیبرالیسم و کاپیتالیسم تحویل جوامع داده اند و زن ها را از جامعه جدا کرده اند. این جاهلیت بسیار بدتر از جاهلیت قبلی است که در آن جسم زنده به گور می شد در حالی که این جاهلیت معنوی است و شخصیت در آن فروخته می شود. وظیفه ما این است که نگذاریم این سودجویی ها انجام پذیرد، مردم با خرید نکردن از این مکان ها باید مبارزه فرهنگی داشته باشند.
ما بر این گمان بوده ایم که تربیت در جامعه انجام گیرد در حالی که خاستگاه آن خانواده است و بعد مدرسه و دانشگاه. دولت، نظام و مدرسه اگر به پدر و مادر آگاهی بخشد دچار کمترین و تنش خواهیم بود. چون ما درباره این مقوله همایش و کلاس های آموزشی نداریم و نمی نویسیم و کارهای علمی ارزشمندی درباره آن انجام نمی شود باعث شده تا عده ای سودجو به مسئله حجاب اجباری و حجاب اختیاری بپردازند در حالی که حجاب اختیاری و اجباری بازی بیش نیست. فرانسه مدعی است که نظامی لائیک دارد درحالی که دروغ است اگر لائیک هستید و معتقدی هیچ کس با نماد دینی و آیین خود نباشد چرا می گویید همه باید برهنه باشند. اینها با عوام فریبی کار خود را پیش میبرند. ضعف از ماست و همه اعم از خانواده، دانشگاه و مدارس مسئولیم.
چند سالی است که کلید واژه حجاب اجباری مطرح شده است ادبیاتی که درباره آن استفاده می شود باری منفی دارد و مقابل آن حجاب اختیاری قرار می گیرد و ظاهرا منافاتی با آزادی ندارد. سوالم این است که ما باید چه ادبیاتی را در ترویج عفاف و حجاب به کار ببریم؟
ما فرهنگ خود را آن طور که باید معرفی نمی کنیم. وقتی فرهنگ را مشاهده می کنید متوجه خواهید شد که اصلا ادبیات اجباری و اختیاری در آن وجود ندارد. سخن درباره انسان یعنی زن و مرد است و انسانی که خداوند آفریده است عقل او را چنان بارور کرده است که او خود از زشتی ها و کژی ها فاصله بگیرد. این بازی سیاسی حجاب اختیاری و اجباری نوعی عوام فریبی است به این خاطر که پوشش را نمی توان تقسیم بندی کرد.
ما می توانیم بگوییم در زمان پهلوی اول بی حجابی اجباری داشتیم زیرا بعضی منافع را در این بی حجابی می دیدند و باور داشتند برای حکومت بیشتر باید زنان را بی ارزش و مردان را بی غیرت کرد و بنابراین زنان را تشویق به ملعبه و عریان شدن و آنها را از هستی ساقط می کردند. چنین زنی دیگر نمی تواند احساس زن بودن، مادری و همسری داشته باشذ. برای این کار آنها مستقیم وارد نمی شوند بلکه از حواشی استفاده می کنند و به او می قبولانند که او مجبور است حجاب داشته باشد و درباره حجاب اختیاری سخن از رای گیری می کنند آیا کسی هست که انتخاب کند سالم باشد یا مریض؟ معلوم است که چنین اتفاقی نمی افتد. این سیاسی کاری و حقه بازی برای بعضی افراد دکانی شده است تا از طریق آن، ذهن کسانی را مشغول کنند که آگاهی ندارند و فریب این سخنان را می خورند.
در بوستان سخن از زنانی همچون رابعه می شود که در عشق والا است آیا این زن برهنه است؟ آیا از او خواسته اند که اینگونه باشد؟ آیا در ایران باستان زنان خود پرده نشین بوده اند یا از آنها خواسته می شده که پرده نشین باشند؟ چرا در مجلس مردان حضور نمی یافتند؟ حیا مانع آنها می شده است. کسی که در پشت پرده است با ارزش است. گوهر را در دست نمی گیرند تا کسی آن را بدزدد بلکه آن را پنهان می کنند.
یک شاخه فمنیستی، حجاب اجباری است و شاخه های دیگری مانند ازدواج سفید دارد که در آن روابط بی حساب و کتاب شکل می گیرد. شاخه دیگر خانواده رها است که به فرد می قبولاند جدا از پدر و مادر زندگی کند. ما باید حداقل این شاخه ها را معرفی کرده و روشنگری نماییم و نمونه های آن را به جامعه نشان دهیم. این جامعه زمینه پذیرش دارد. البته جلوی برخوردهای سطحی باید گرفته شود.
امروزه مدعیان ازادی کسانی شده اند که برخوردهای تندی در سالهای قبل داشتند و موی جوانان را قیچی می کردند. در این مسیر نه افراط و نه تفریط بلکه میانه روی جواب می دهد فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ. در بحث های حجاب و عفاف وقتی از خانم های محجبه درباره انتخاب آنها میپرسیم هیچ کس نمی گوید از روی اجبار بوده است. حتی پسرانی که ظاهر آنها چندان دینی به نظر نمی رسد مایل هستند که با دختران محجبه ازدواج کنند. هنجار این است. درصد کمی هستند که این مقوله را نمی پذیرند که گاهی به عقده شخصیتی فرد بر می گردد. دیده شدن در همه فرهنگ ها وجود دارد و آنها دوست دارند که دیده شوند. کسانی که از زیبایی کافی صورت برخوردار نیستند سعی می کنند اندام خود را به نمایش بگذارند در صورتی که کسی که زیباتر است پوشیده تر می شود. (ز عشق ناتمام ما جمال یار مستغنی است/ به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را).
سخن آخر...
به نظر من اگر بیشتر از اینکه به همایش ها و مراسم ظاهری توجه می شود به بحث های علمی و ارائه راهکارها و معرفی الگوها بپردازیم، حجاب و عفاف ترویج پیدا خواهد کرد. فضای مجازی به عقیده من حقیقی است و الگوها در این فضا باید معرفی شوند. من در کلاس های خودم به دانشجویان می گویم اسم«برنادت» را در اینترنت جستجو کنند و داستان آن را بخوانند. این دختر، یک راهبه مسیحی است که از کلیسا طرد شده است و جنازه او سالم و در موزه ای در فرانسه در معرض عموم است. تصویری از حضرت مریم نمی توانید پیدا کنید که پوشیده نباشد. این الگوها باید معرفی شوند تا دانشجویان ما دلگرم شوند.